بعد از مطلب طرح شده در مورد پروژه های شش سیگما در نت (بخش اول) آقای افشین احمدی از اعضاء محترم وبلاگ در بخش نظرات می نویسد : تعریف پروژه های شش سیگما محدود به فرآیند خاصی نمی باشد ولی بایستی ویژگیهای آنرا داشته باشد مثلا بتوان در 6 ماه آنرا به پایان رساند ، حداقل 60 میلیون تومان در سال کاهش هزینه داشته باشد ، دارای متریکس اندازه گیری باشد ، سیستم مالی سازمان بتواند برآورد اولیه و نتایج نهائی آنرا تایید کند و ... از سوی دیگر پروژه های شش سیگما دارای تقسیم بندی میباشند ، سازمان هایی که می خواهند از این متدلوژی استفاده نمایند ابتدا به سراغ پروژه هایSCR ( کاهش استراتژیک هزینه ها ) که به جمع آوری سیب های پای درخت معرف است می روند که می تواند شامل مقوله های مختلفی مثل بسته بندی محصول ، روش حمل ونقل و... باشد . سطح بعدی پروژه هایLean میباشد که بیشتر به کاهش اتلافها در فرآیندها مختلف می پردازد مثلا کاهش هزینه های موجودی ، کاهش توقفات خط تولید یا استفاده کردن از حداکثر ظرفیت خط و... (این پروژه ها معمولا در سطح 2 سیگما هستند) و در نهایت پروژه های شش سیگمائی که در آنها می توان از ابزارهای بیشتری (خصوصا آماری)که این مقوله معرفی شده است استفاده نمود و به سطوح بالای سیگما نزدیک شد. لذا فعالیتهای نت معمولا در سطح پروژه هایLean بوده و می توان آنها را در 6 سیگما تعریف نمود (به شرطی که شرایط بالا را داشته باشد). توجه داشته باشید استقرار یک سیستم نت نمی تواند پروژه شش سیگمائی باشد چراکهsystem base بوده در صورتیکه در 6 سیگما ما با مسائلproblem base روبرو هستیم ، حتی اگر مزایای آن از پروژه های 6 سیگما بیشتر باشد .

 

خوب به نظر من به نکات خوبی اشاره شده بود و دانستن آنها برای مسیر اجرائی شش سیگما در نت مناسب است و البته شش سیگما برای سیستم نت کارائی ندارشته بلکه برای پروژه های بهبود نگهداری و تعمیرات می تواند مناسب باشد بخصوص با بهره بردن از شاخصOEE  در شش سیگما می توان گامهای بزرگی را برداشت. این بحث ادامه دارد .